بس شنیدم داستان بی کسی

لحظه های تنهایی

ساز تنهایی

بس شنیدم داستان بی کسی

 

بس شنیدم داستان بی کسی
بس شنیدم قصه ی دلواپسی
قصه ی عشق از زبان هر کسی
گفته اندازمی حکایت ها بسی
حال بشنوازمن این افسانه را
داستان این دل دیوانه را
چشم هایش بویی از نیرنگ داشت
دل.دریغاسینه ای از سنگ داشت
بادم انگارقصدجنگ داشت
گویی ازبامن نشستن ننگ داشت
لیک باعاشق نشستن عار داشت
کاراو آتش زدن من سوختن
دردل شب چشم بردردوختن
من خریرارناز.او نفروختن
بازآتش دردلم افروختن
سوختن در عشق راازبرشدیم
آتشی بودیم وخاکسترشدیم
ازغم این عشق مردن باک نیست
خون دل هرلحظه خوردن باک نیست
آه می ترسم شبی رسواشوم
بدترازرسواییم تنهاشوم
وای از این صدآه واز آن کمند
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
برچنین نامهربانی دل مبند
دوستان گفتندودل نشنیدپند
خانه ای ویران تراز ویرانه ام
من حقیقت نیستم افسانه ام
گرچه سوزدپرولی پروانه ام
فاش میگویم که من دیوانه ام
تابه کی آخرچنین دیوانگی
پیلگی بهتر ازاین پروانگی
گفتمش آرام جانی گفت نه
گفتمش شیرین زبانی گفت نه
گفتمش نامهربانی گفت نه
می شودیک شب بمانی گفت نه
دل شبی دورازخیالش سرنکر
گفتمش افسوس اوباورنکرد
خودنمی دام خدایا چیستم
یک نفربامن بگویدکیستم
بس کشیدم آه ازدل بردنش
آه اگرآهم بگیرد دامنش
باتمام بی کسی هاساختم
وای برمن ساده بودم باختم
دل سپردن دست او دیوانگی است
آه غیرازمن کسی دیوانه نیست
گریه کردن تاسحرکارمن است
شاهدمن چشم بیمارمن است
فکرکردم که اویارمن است
نه.فقط درفکرآزارمن است
نیش ازعشق تنهاخواهش است
دوتت دارم دروغی فاهش است
یک شبه آمدزیرورویم کردورفت
بغض تلخی درگلویم کردورفت
مذهب او هرچه بادابادبود
خوش به حالش کین قدرآزادبود
بی نیازازمستی می شادبود
چشم هایش مست مادرزاد بود
یک شبه ازقوم سیرم کردورفت

من جوان بودم پیرم کردو رفت............!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:20 ] [ Lovely girl ] [ ]
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ