لحظه های تنهایی

ساز تنهایی

شعری در باب زندگی شوهر مظلوم !! (طنز)

«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
    موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!

    بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
    نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!

    وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
    زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد

    طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
    معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد

    بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
    داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!

    آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
    باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد

    فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
    زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد

    دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
    خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد

    گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
    آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد

    هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
    شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!

    مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
    بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد

    دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
    می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد

    صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
    عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد

    عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
    خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد

   
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
    کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد

    نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
    هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد

    بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
    لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد

    کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
    که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!

[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, ] [ 23:4 ] [ Lovely girl ] [ ]
آموزش ضایع کردن دخترا در جمع (طنز)



۱) با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی ؟ چیزی میخوای ؟ به غیر از من کس دیگری هم هست که بتونی نگاش کنی …… همش خیره شدی به من که چی بشه ؟ حالا اینا به کنار . چرا چشمک میزنی ؟ چرا ابروهاتو واسه من بالا و پایین می کنی ؟ خجالت بکش. شرم کن . ۰۵ نکنه در موردم فکرای بد میکنی ؟ اصلا چه معنی داره یه دختر به پسر چشمک بزنه


۲ ) اگه دیدین دختر با عجله داره راه میره یا اگه دیدین یه دختر داره میدوه… شما از پشت سر دنبالش کنید و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد … اگه دختر وایساد و شما رو نیگاه کرد بازم داد بزنید که : دزد همینه که ایستاده . اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت خوش به حالتون میتونید یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و از این کار لذت ببرین ولی اگه وایساد و فرا نکرد برای اینکه ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنید آی دزد….


۳ ) توی تاکسی اگر یه دختر کنارت نشسته بود .. وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟اون هاج و واج شمارو نگاه میکنه . بهش فرصت ندین و بگین چرا انقدر زود جا زدی ؟ بعدش در تاکسی رو ببندین و برین و ما بقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنید


۴ ) توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام دیر کردم . خب چیکارم داشتی که گفتی بیام اینجا ؟ ( باید یه جایی باشه که چند نفر حضور داشته باشن ) معلومه که اون انکار می کنه . بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه و این رنگ روسریمه ؟ باز هم اون انکار میکنه . شما این طوری ادامه بدین : خب اگه از اینایی که اینجا نشستن خجالت میکشی بریم یه جای خلوت… مطمئن باشید اون داغ میکنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین سر کا گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی … دیگه به من زنگ نزن وگرنه می دمت دست پلیس بعدش ول کنین برین


۵ ) توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه … اگه بازم از اینا داری بهم بده قیمتش هرچی باشه قبوله …. اونم اینور و اونورو نیگاه میکنه میگه اشتباه گرفتی آقا ( یا شایدم فوش خار و مادر بکشه به جونتون ) شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سر جاتون بشینین .


۶ ) مثل معتاد ها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه ی معتادی بگین : خانوم دشتم به دامنت از اون چیزا که دیلوز دادین باژم هملاتون هشت ؟ دالم میمیلم از خمالی به جون تو . هرچی منتظل موندم نیومدین و خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم بیا اینم پولش … اون رنگ عوض میکنه ( سیاه سفید سرخ قهوه ای آبی ) و انکار میکنه ولی شما ول کن نشین و هی پیله کنین … دوباره انکار میکنه …. شما بگین : خانوم من شبا لوی ژوغال می خوابم من به اندازه ی کافی شیاه هشتم خواهشا تو دیگه مالو شیاه نکن….

[ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, ] [ 1:59 ] [ Lovely girl ] [ ]
پـــــ نــــــ پــــــ جدید

به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...




*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن




*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن




*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!





*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.




*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم:


پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!





*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!




*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!






*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!





*لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!





*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!




*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!




*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!




*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...




*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!




*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!

[ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, ] [ 1:7 ] [ Lovely girl ] [ ]
اگر مانده بودی

اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندم
اگر با تو بودم به شبهای غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی ز تو می نوشتم تو را می سرودم

مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت

با تو این مرغک پرشکسته
مانده بودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش ز طوفان
مانده بودی اگر همسفر داشت

هستی ام را به آتش کشیدی
سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویت اگر بود
مانده بودی اگر می شنیدی

با تو دریا پر از دیدنی بود
شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران
در کنار تو بوسیدنی بود

بعد تو خشم دریا و ساحل
بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگر موج دریا
تا ابد هم پر از دیدنی بود

با تو و عشق تو زنده بودم
بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی رو با تو
مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر می سرودم

مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت

[ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, ] [ 2:28 ] [ Lovely girl ] [ ]
دردودل

خدايافقط تورامي خواهم....باورکرده ام فقط تويي سنگ صبورحرف هايم...مي ترسم از اينکه بگويم دوستش دارم...اون نمي دونه که بادل من چه کرده...نميدونه که دلي رواسيرخودش کرده...
هنوزدرباورم نيست که دل به اودادم واون شده همه هستي ام...روزهاي اول آشنايي رابيادمياورم آمدنش زيبابود...آنقدرزيباحرف ميزدکه به راحتي دل به اوباختم واوشداولين عشقم درزندگي...
بارالهاگويي توتمام زيبايي هاي عالم رادرچهره وکلام اونهاده بودي...واينگونه مرااسيراوکردي ودل کندن ازاوشدبرايم محال وداشتنش بزرگ ترين آرزويم درزندگي...
حال که عاشقش شدم توبگوچه کنم که تنهايم نگذارد...خداياامشب به توميگويم چونتوتنهامونس تنهايي هايم هستي ...چگونه بگويم بدون اوميميرم..اورفته ودرباورم نيست نبودنش...
خودخوب ميدانم اومراکودکي فرض کردکه نميداندعشق چيست وبراي عاشقي حرمتي قايل نميباشد...مرابه بازي گرفت ياشايداوهم واقعاعاشقمبود...
اعتراف ميکنم نفسم به بودن او وابسته است...بعدرفت اودگراين نفس راهم نميخواهم...
حال توبگوچه کنم؟بارخدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه......
که دوستش دارم ودارم هنوز

[ دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, ] [ 14:33 ] [ Lovely girl ] [ ]
آرزوهای محال

دلم ميخوادعشقم توباشي
شده حتي توي رويا
به همينم راضي هستم
راضي تاآخردنيا
من ميخوام پيشه توباشم
شده توخواب وخيالم
باتوباشم توي شهره
آرزوهاي محالم
شب و روزموتوپرکن
بزاردرگيرتوباشم
بزارهرجايي که ميرم
ازتوخيلي دورنباشم
به همينم راضي هستم
به همين عشق خيالي
عشقه من زندگي بي تو
ميشه بي مفهوموخالي
چي قشنگترازخيالت
که همش پيشه توباشم
عطره گل هاي حضورت
هميشه توي هوامه
من ميخوام برات بميرم
اگه حتي توندوني
اگه حتي تاهميشه
بايکي ديگه بموني
شب وروزموتوپرکن
بزاردرگيرتوباشم
بزارهرجايي که ميرم
ازتوخيلي دورنباشم
به همينم راضي هستم
به همين عشقه خيالي
عشقه من زندگي بي تو
ميشه بي مفهوموخالي

 

 

خواننده این آهنگ قشنگ آقای parham  Ebrahimi

[ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:, ] [ 14:55 ] [ Lovely girl ] [ ]
اجازه هست؟

اجازه هست عشقتوروتوکوچه ها دادبزنم
روپشتبومه خونه ها اسمتوفريادبزنم؟
اجازه هست مردم شهرقصه ماروبدونن
اسم منوعشق تورو توي کتابابخونن
اجازه هست که قلبموبرات چاغونش کنم
پيش نگاه عاشقت چشماموقربونيش کنم
اجازه ميدي تاابدسربزارم روشونه هات
روزي هزاروصددفعه بگم که ميميرم برات
اجازه ميدي  که بگم حرف عاشقانه هام تويي
دليل زنده بودنم دردترانه هام تويي
اجازه دارم به همه بگم که تومال مني
ستاره هااينوميگه که تواقبال مني
اجازه هست جاربزنم بگم چه قدردوست دارم
بگم ميخوام بخاطرت سربه بيابون بزارم

[ یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:, ] [ 14:51 ] [ Lovely girl ] [ ]
فقط محض خنده !!

- از نظر هندوانه تمام انسان ها چاقوکش هستن.

- به پشه می گن: چرا زمستون پیداتون نیست؟ می گه: نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه!!

- چراغعلی دندونش درد می کرده میره دکتر میگه: همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه!!
دکتر می پرسه چرا؟
می گه: بذار مثل سگ تنها بمونه!!

- قدیما یه کیلو سبزی می گرفتی پاک کنی دوتا کفش دوزدکی حلزونی از توش میومد بیرون کلی سرگرم می شدیم، اما حالا چی؟ نه سرگرمی ای نه دلخوشی ای ... هیچی...!

- یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای دستشویی هم بری؛ میگن کجا؟! مگه تو امتحان نداری؟؟؟

- صبر...
کره ای: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم عذاب آور نیست
یونانی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آورر نیست
برزیلی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال عذاب آور نیست
ایرانی: انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!
 
 
1-عجب معادله پیچیده ای:

سوسک از موش می ترسه
موش از گربه می ترسه
گربه از سگ می ترسه
سگ از مَرد می ترسه
مرد از زن می ترسه
زن از سوسک می ترسه

کار خدا رو می بینید!!

2-خارجی ها قبل از امتحان:
موفق باشی رفیق
.
..
...
ایرانی ها قبل از امتحان:
برسونی ها

3- از دیگر خصوصیات یک ایرانی ،اظهار نظر در تمامی زمینه هایی است که بالله هیچ تخصصی در آنها ندارد !

4- یک قانون همواره ثابت تو خونه ما:
هر موقع یکی از ما میره حموم مامانم شروع به ظرف شستن میکنه

5- یه سوال فنی:
چرا "فوت" سرده و "ها" گرمه ؟
مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت" میکنی سرده و "ها" میکنی گرمه

6- اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه!

7- فقط یه مرد ایرانی میتونه قبل از ورود به اتاقی که نامحرم توشه ، همزمان در بزنه و یا الله بگه و چند میلی ثانیه بعد توی اتاق باشه

8- فک کنم این سوسکا مشکل مثانه دارن، یه سره تو دستشویین!!!!!

9- شما یادتون نمیاد اون روز هایی که هوا برفی و بارونی بود ناظم مدرسه میگف امروز صف نیست مستقیم برید سر کلاس ما هم خر کیف میشدیم میرفتم کلاس !

10- یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن ااگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!!

11- به بعضیا تو زندگی باید گُفت.. من چشم میذارم.. تو فقط گُمشو.

12- یه رفیق دارم 170 قدشه حدودای پنجاه کیلوئه.هر وخ خیلی گشنش میشه آب دهنشو قورت میده همون واسه سیر شدنش کافیه

13- تو انتشارات دانشگاه یه دختره در فلشش رو گم کرده بود بعد آروم از من پرسید : ببخشید اگه فلش سر نداشته باشه ویروسی می شه؟؟

14- ولم کن تا ولت کنم!!!
.
.
.
.
جمله ای استراتژیک در زمان دعواهای بچگی!!

15- در آستانه امتحانات

زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:
خب!
این که نمیاد...
اینم که بلدم...
دیگه وقت خوابه...

16- به نظرم یه عده پیدا بشن اسپری و مام نذر کنن دم مترو پخش کنن خیلی بیشتر ثواب می‌کنن تا جوجه‌کباب بدن توی بهش‌زهرا....

17- یکی از دردناکترین لحظه های زندگی اینه که وقتی داری امتحان میدی
بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن
و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن !

18- فقط تو ایرانه که موقع سبقت از ماشین جلویی تمام سر نشینان دو ماشین همدیگه رو نگاه میکنن

19- خیلیامــــون
آدمای بی خیالی نیستیم؛
فقط دیگه حال و حوصله نداریم...

20- دوست گرامی‌، شما برنده یه یک همسرِ مهربان شده اید،
جهتِ دریافتِ اطلاعاتِ بیشتر، به سایت:
شتر در خواب بیند پنبه دانه مراجعه فرمایید..
با تشکر ,
شرکتِ بیشین تا بیاد

21- همه ی حیوونارُ کردیم تو باغ وحش بقیه شونم پرورش میدیم میخوریم یا با پوستشون لباس درست میکنیم یا برای سرگرمی شکار یا صیدشون میکنیم..و بر این باوریم که ما اهلی ایم و حیوونا وحشی.

22- روباهی موبایلی دید؛زاغه از بالای درخت گفت:
اگه پایین آنتن نمیده بده بالا برات بگیرم
روباه موبایل و داد زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی

23- ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻧﻤیشد ﭘﺸﻪ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻪ ﺑﮑﭙﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷه؟

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:1 ] [ Lovely girl ] [ ]
ali

دست علی،دست خدا
مست علی،مست خدا
حیدر تویی امیرم،آقا بی تو می میرم
کاشکی کرب و بلامو،از دست تو بگیرم
یدالله فوق ایدیهم
خصم علی،خصم خدا
خشم علی،خشم خدا
روح الله،عین الله،عبد الله؛ولی الله
حبل الله،شمس الله، نفس الله؛ولی الله
حیدر من خاک پاتم،تا آخرش باهاتم
شاه نجف به ولله،عاشق ایوون طلاتم
کوی علی،کوی حسین
روی علی،روی حسین
کَرَم الله،روح الله،قلب الله،ثارالله
حزن الله،عین الله،ذبح الله،ثارالله
داری خیلی هوامو،دیدی اشک و دعامو
با دستای کریمت،امضا کردی کربلامو
یدالله فوق ایدیهم...

[ پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:3 ] [ Lovely girl ] [ ]
چرا می گن بچه ننه، نمی گن بچه بابا (طنز )

مامان
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام ...
- باشه .
- مامان
- بعله ؟
- من شیر می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من جیش دارم
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من سوپ خرچنگ می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من ازون لباس خلبانیا می خوام
- باشه
- مامان
- بعله؟
- من بوس می خوام
- قربونت بشم
- مامان
- جونم ؟
- من شوکولات آناناسی می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من دوست می خوام
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من یه مهمونی باحال می خوام
- باشه عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- من زن می خوام
- باشه عزیز دلم
- مامان
- بعله ؟
- من دیگه زن نمی خوام
- اوا ... باشه
- مامان
- .. بعله
- من کوفته تبریزی می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من بغل می خوام
- بیا عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- مامان
- بعله
- مامان
- ... جونم ؟
- مامان حالت خوبه
- آره
- مامان ؟
- چی می خوای عزیزم
- تو رو می خوام .. خیلی
- ...


************


-
بابا
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام
- به من چه بچه .. به مامانت بگو
- بابا
- هان؟
- من شیر می خوام
- لا اله الا الله
- بابا
- چته ؟
- من ازون ماشین کوکی های قرمز می خوام
- آروم بگیر بچه
- بابا
- اههههه
- من پول می خوام
- چی ؟؟؟؟ !!!
- بابا
- اوهوم ؟
- منو می بری پارک ؟
- من ماشینمو نمی برم تو پارک تو رو ببرم ؟
- بابا
- هان ؟
- من زن می خوام
- ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می ده هنوز
- بابا
- ....
- من جیش دارم
- پوففف
- بابا
- درد
- من زن نمی خوام
- به درک
- بابا
- بلا
- تقصیر تو بود که من به دنیا اومدم یا مامان
- تقصیر عمه ات
- بابا
- زهرمار
- من یه اتاق شخصی می خوام
- بشین بچه
- بابا
- مرض
- منو دوس داری
- ها ؟
- بابا
- ...
- بابا
- خررر پفففف
- بابا
- خفه
- بابا
- دیگه چته ؟
- من مامانمو می خوام
- از اول همینو بگو ... جونت در بیاد
- ببخشید

[ چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, ] [ 17:12 ] [ Lovely girl ] [ ]
مخ زنی در کشورهای مختلف !! (طنز)

فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!

انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

و اما ایران :

پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!

[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 19:42 ] [ Lovely girl ] [ ]
روش های زهر کردن سفر به دیگران (طنز)

- هرچیزی آدابی دارد حتی زهر کردن سفر برای دیگران این چند روش پیشنهادی را اگر به کار نبندید برای داشتن سفری خوش برای خود و همسفرانتان موثرتر است.

- پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایه‌های نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانه‌تان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیم‌های برق آتش گرفته است یا دزدها خالی‌اش کرده‌اند.

- شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روش‌های گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا درباره‌اش ساعت‌ها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفت‌وگو باشید.

- دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش می‌شود بلندبلند درباره‌اش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند.

- در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سری‌ها احساس زیرآوار مانده‌ها را تجربه کنند.

- هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارت‌های مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری و حتی دفترچه‌های بیمه را در خانه جا بگذارید.

- وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشته‌اید و لازم است برگردید.

- پشت سر راننده دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهی‌تان کنند.

- اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی می‌کنند آرامش‌شان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.

- همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من می‌دانم تصادف می‌کنیم» یا «یه حسی بهم می‌گه سفرمون خراب می‌شه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و... پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی می‌افتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن می‌دوووووونستم.»

- در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که می‌توانید بوق بزنید.

- اگر با اتوبوس سفر می‌کنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعت‌ها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید.

- وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم می‌توانند لباس‌های مهمانی، کتاب‌هایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمی‌کنید، جاروبرقی، آبمیوه‌گیری و سشوار و اتو باشند.

- طوری از امکانات محل اقامت‌تان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند.

- هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی می‌پرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.

- لزومی ندارد لوازم شخصی‌تان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباس‌های گرم همه در ساک دیگران یافت می‌شوند و می‌توانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.

- یا کم حرف باشید و پاسخ هیچ‌کس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشه‌های دهان‌تان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوق‌العاده کارساز است.

- از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید.

- با خانواده‌هایی که در دیگر اتاق‌های هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانه‌های مختلف درگیر شوید. نگران هستید بهانه پیدا نکنید؟! اصلا جای نگرانی نیست. همیشه بهانه‌ای برای گلاویز شدن یا به قول جوان‌ها یقه‌گیری پیدا می‌شود.

- اگر گروهی سفر می‌کنید بچه‌های کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بی‌سر وصدا و دست به سینه، گوشه‌ای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوست‌شان ندارید

- عکس‌ها را خراب کنید.در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید.

- تابع برنامه‌ها نباشید، اگر دیگران می‌خواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر می‌خواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.

- در فعالیت‌های گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقه‌مند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرف‌ها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.

- در تقسیم مسوولیت‌ها ثابت کنید عرضه هیچ‌کاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفه‌ای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار می‌شوید و هم بار مسوولیت‌های دیگران را سنگین‌تر می‌کنید.

- جوراب‌هایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلی‌تر می‌شود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیف‌تر باشید، بهتر و بیشتر می‌توانید مسافرت را به‌کام بقیه زهر کنید.

- تا جایی که می‌توانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!

- اگر دارویی خاص و نایاب مصرف می‌کنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانه‌های شهر مقصد بگذرد.

- رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمه‌هایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.

- شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانواده‌های دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضع‌شان برای خندیدن بهره بگیرید

- خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامت‌تان و بهترین جزء غذا حق شماست.

- جای چمدان‌تان کجاست؟ روی تخت دیگران.

- لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی می‌توانید پیش از شنیدن‌شان مخالفت‌تان را اعلام کنید.

- سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوری‌های گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حساب‌ها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگی‌تان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدل‌ها را از نو آغاز کنید.

- ناخن خشکی، ویژگی تضمین‌شده‌ای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیب‌تان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباری‌تان را جا گذاشته‌اید یا پول‌هایتان را گم کرده‌اید.

[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 14:36 ] [ Lovely girl ] [ ]
کلاسهای آمادگی برای آقایان.طنز

» کلاسهای آمادگی برای آقایان

 

موضوع دوره: رسيدن به سطح هوشی يک خانم (کامل شدن)

هدفهای آموزشی: کلاسهای آمادگی دايم برای مردان تا عضوی از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوی که آنان منکر وجود آن هستند.

برنامه: 4 واحد اجباری

واحد 1 : کلاسهای اجباری

1. بياموزیم چگونه بدون مادرمان زندگی کنيم.(2000 ساعت)

2. زن من مادر من نيست.( 350 ساعت)

3. تمام درآمدم را به زنم می دهم.(550 ساعت)

4. می فهمم که فوتبال ورزش نيست .(500 ساعت)

5. زن من پرستار من نيست.

6. زن من کلفَت من نيست.

واحد 2 : زندگی مشترک

1. بچه دار شدن بدون احساس حسادت.(50 ساعت)

2. من ديگر به دوره های دوستانه ی زنم دوره ی احمقها نمی گويم.( 500 ساعت)

3. ترک اعتياد به بازی کردن با کنترل از راه دور تلويزيون.( 550 ساعت)

4. من ديگر سر پا ادرار نمی کنم. من پيشرفت کردم و تکبر را کنار گذاشتم....( تمرين عملی همراه با نوار وي ديو 100 ساعت)

5. من ديگر دوش استخر را با دوش حمام اشتباه نمی گيرم.

6. چگونگی انتقال لباسهای کثيف به سبدشان بدون پخش و پلا کردن آنها.

( 500 ساعت)

7. چگونگی بهبود يافتن از سرماخوردگی بدون از دست دادن اميد به زندگی.

( 200 ساعت)

8. چگونگی به تنهايي لباس پوشيدن،به تنهايي لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباسها.

واحد 3 : تفریح و سرگرمی

1. اتو کشی در دو مرحله:

الف) يک پيراهن در کمتر از 2 ساعت

ب ) تکرار با ديگر لباسها ( تمرين عملی)

2. تميز کردن خانه... فعاليتی مطلوب و دلپذير.

3. فراموش نکردن بيرون بردن زباله ها.

4. به خاطر سپردن معنای جاروبرقی: وسيله ای برای تميز کردن خانه که گرد و خاک و آشغالها را جمع می کند.( برای استفاده ی بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنيد.)

5. چگونگی استفاده از دستمال گردگيری.

6. جمع کردن خرابکار يها بعد از انجام تعميرات در خانه.

7. بياموزيم معادل زنانه ی نشستن جلوی تلويزيون ; ، ايستادن کنار اجاق گاز; نيست.

واحد 4 : کلاس آشپزی

سطح 1 (مقدماتی): وسايل خانه:

ON : روشن کردن دستگاه

OFF: خاموش کردن دستگاه

سطح 2 ( پيشرفته): درست کردن اولين سوپ آماده بدون سوزاندن آن.

( تمرين عملی: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانيد.)

سطح 3 ( تخصصی): درست کردن چای بدون فراموش کردن آب و چای، و دم کردن آن داخل قوری و نه کتری.

سطح 4 ( عالی): تعارف کردن چای بدون اين که نصف آن در نلبکی بريزد.

مهلت ثبت نام: هر چي زودتر بهتر ؟؟؟

 

[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 12:20 ] [ Lovely girl ] [ ]
تقسیم بندی آقایون و خانمها.طنز

» تقسیم بندی آقایون و خانمها

 

مردها كلا به سه گروه اصلي تقسيم ميشن:

 

گروه اول مردهائي هستند كه دوست دارن خودشون رو بدبخت كنند! اين دسته از مردان ميرن زن ميگيرن!و بعد از مدتي ذليل ميشن.

گروه دوم مردهائي هستند كه دوست ندارن خودشونو بدبخت كنن، ولي تا چشم باز ميكنن ميبينن سه، چهار تا بچه مردم رو بدبخت كردهاند! اين گروه ميرن كشيش كليساهاي كاتوليك ميشن!

آخرين گروه هم مرداني هستند كه ميرن زن ميگيرن، بعدش باز هم ميرن زن ميگيرن، اونوقت ميرن يه زن ديگه هم ميگيرن و يه دو جين هم صيغه ميكنن!

 

و اما زنها كلا به پنج گروه اصلي تقسيم ميشن:

 

گروه اول زنهائي هستند كه مردها رو بدبخت ميكنن!

گروه دوم زنهائي هستند كه اشك مردها رو در ميارن!

گروه سوم زنهائي هستند كه جون مردها رو به لبشون ميرسونن!

گروه چهارم زنهائي هستند كه كاري ميكنن مردها روزي 18 بار (ميانگين!) آرزوي مرگ كنن!

گروه پنجم زنهائي هستند كه به اشتباه فكر ميكنن جزو هيچكدوم از گروههاي بالا نيستند (ولي هستند!!)

 

 

 

[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 12:19 ] [ Lovely girl ] [ ]
قصه چت

 شدم با چت اسیر و مبتلایش

شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم

تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد

ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش

کمان ِابروان ، قد بلندش

بگفت چشمان من خیلی فریباست

ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من

اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هر شب به او چت می نمودم

به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام

که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم

ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده

که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست

زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت

هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار

گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود

زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت

تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا

بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قد رعنا

کمان ِابرو و چشم فریبا

مسن تر بود او از مادر من

بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم

از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست

دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر

نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به "جاوید"

به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت

سرانجامی نـدارد قصه ی چت.......

 

[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 12:18 ] [ Lovely girl ] [ ]
شعره آذری

 

به زبان آذری
کوچلره سوسپمیشم
یارگلنده توزاول ماسین
اله گلسین اله گسین
آرامیزداسوزاول ماسین
استکانا قت سالمیشام
سماوره اوت سالمیشام
یاریم گدیب تک گالمیشام
بیرهفتدی گورممیشم
نه شیرین دی یاریم جانی
من اونا قربان اولمیشام
من اوناقربان اولمیشام
 
 
 ترجمه به زبان فارسی
کوچه روآب پاشی کردم
تاخاک بلندنشه وقتی یارم میاد
یه جوربیادویه جوربره که کسی نفهمه
بینمون هیچ حرفی نشه
توی استکان قندگذاشتم
آتیشه سماوروروشن کردم
یارم رفته تنهاموندم
یک هفته اس که ندیدمش
چقدرشیرین جان یارم
من قربونه یارم میشم
من قربونه یارم میشم
 
یاشا آذربایجان جاماعتی
و
یاشاکله مردم ایران جماعتی
هامیزی چوخ ایستیرم
قربان سیزه
زنده بادمردم آذربایجان>
و
زنده بادکل مردم ایران
همه تونودوست دارم
قربونتون بشم>
 
[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ] [ 12:10 ] [ Lovely girl ] [ ]
نصیحت اوس اصغر به دخترش !!! (طنز)

اوس اصغر به دخترش شبنم، گفت، بنشین که صحبتی دارم،

شاکی ام ، دلخورم ، پکر شده ام،
چون که امروز با خبر شده ام،
که تو در کوچه ای همین اطراف،
با جوانی جُلنبر و الاف،
سخت سرگرم گفت و گو بودی ،
چه شنیدی از او ؟ چه فرمودی؟
رفته بالا فشارم ای گاگول،
سکته کرده ام مطابق معمول،
ای پدر سوخته ، بدم الان ،
پدرت را درآورد مامان،
میروی "داف" میشوی حالا؟
فکر کردی که من هویجم ، ها؟
بزنم توی پوز تو همچین،
که بیاید فکت به کُل پایین؟
دخترم جامعه خطرناک است،
بچه ای تو ، مخت هنوز آک است،
آن پدر سوخته چه می نالید؟
بر سرت داشت شیره می مالید؟
بست لابد برای تو خالی،
وای از این عشقهای پوشالی!
شبنم آنگاه بعد از این صحبت ،
گفت بابا خیالتان راحت ،
من فقط فحش بار او کردم ،
ناسزاها نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت آدم؟
بچه در راهه ، پس کجاهایی؟
خواستگاری چرا نمی آیی؟
تا که اوس اصغر این سخن بشنید،
کُل فکش به سمت چپ پیچید،
کله اش روی شانه اش ول شد،
سکته اش مثل این که کامل شد

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, ] [ 23:43 ] [ Lovely girl ] [ ]
شوخی با چند کلمه!!!...طنز...:::

بی کربنات : یکی از فحشهای رایج میان شیمیدانان lol
.
.
.
.
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده
.

.
.

An Error : خطا در ریدن
.
.
.
.
وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر
.
.
.
.
دیپلماتیک : فرد دیپلمه ای که ماتیک زده
.
.
.
.
خلوص : خروس خانه ی علی دایی اینا
.
.
.
.
Saturday : روز جهانی ساطور
.
.
.
.
نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده
.
.
.
.
انبر : داروی برطرف کننده اسهال!
.
.
.
.
مشروبات : روبات مشهد رفته
.
.
.
.
باقرخان : خواننده ای که در هنگام خواندن قر میدهد
.
.
.
.
ضامن آهو : قسمتی از بدن آهو که اگر آن را بکِشیم آهو منفجر می شود...
.
.
.
.
کلیمانجارو : علی دایی خطاب به کریم باقری در زمین فوتبال به معنی کریم ! اونجارو !
.  
.
.
.   بهترین مطالب طنز 
.
Confuse: آنکه فیوز کونش می پرد
.
.
.
.
کورتاژ : پودر لباسشویی مخصوص نابینایان

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, ] [ 23:1 ] [ Lovely girl ] [ ]
فک و فامیله که ما داریم؟....(طنز)

دختر دایی بنده رفته دندونپزشکی عصب کشیکنه ! طی ۳ جلسه از درد دو بار با پا کوبیده به دکتر بدبختش ، ۴ بار زدهتو سرش ، دو بار دست دکتر رو چنگ زده خلاصه زده یارو رو لت و پار کرده ! امروز همون دکتره اومد خواستگاریش !
فک و فامیله داریم ؟

.

خنده بازار

.

به مامانم میگم دندون درد میکنه چی کار کنم ؟
میگه نعره بزن!
هنوز یه آخ از دهنم در نیومده !
میگه خفه شو !
فک و فامیله داریم ؟

.

.

.

خیلی وقته املت نخوردیم ! این دفعه هم املت بخوریم !
.
.
.
جمله بسیار تکراری مامان ام موقع صبحانه – نهار – شام – وقتی که غذا آماده نکرده !
فک و فامیله داریم ؟

 .

.

بهترین مطالب خنده دار

مامانم صبح اومده میگه پاشو یه گله مهمون داره میاد . میگم کیا هستن ؟ میگه عمه هات ! ) فک و فامیله داریم ؟

.

.

.

دارم غرمیزنم این چه قیافه ایه من دارم ! عمه ام میگه غصه نخور زشتا خوش شانسترن !
فک و فامیله داریم ؟

.

.

به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی ؟
با جدیت تمام میگه اره، پلی استیشن !

فک و فامیل ما داریم؟؟

.

.

.

به مامانم میگم خواب بدی دیدم ، هنوز خوابو تعریف نکرده میگه خواب خر تعبیر نداره !
فک و فامیله داریم ؟

.

.

.

داداشم ترم ۲ پرستاریه ، رفته بانک پول واریز کرده رو فیش نوشته دکتر میلاد !
فک و فامیله داریم ؟

.

.
.
زن عموم زنگ زده میگه:دارم آش میپزم رشته کم دارم برو برام رشته بگیر.براشخریدم بردم دادم بهش بجای تشکر میگه:چقدر دیر کردی،چرا از این رشته هاگرفتی و….
آخر سر هم میگه خوب دیگه میتونی بری (یه تعارف نزد بریم تو آش که نه یه چایی بده بخوریم تو این سرمای زمستون) فک و فامیله داریم؟!!!

.
.
.
یکی از دوستام تعریف میکرد مامانم وقتی نماز میخونه با هر الله اکبر بلندی که میگه یه منظور داره

اون موقع من چک میکنم زیر گاز خاموش باشه، کسی در میزنه، چراغ جایی روشن نمونده باشه و…!

یه روز با وجود این که تمام اینا رو چک کرده بودم بازم الله اکبر ادامه داشت،

وقتی نمازش تموم شد با عصبانیت گفت مگه کوری نمیبینی گرممه میگم کولر رو روشن کن….!

فک و فامیل ما داریم ؟؟

.
.
.
نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد.میگم چرا میزنی؟

میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی!!!

فک و فامیله ما داریم ؟؟

.

.

.
مادرم داشت چیپس میخورد یهو گفت اوه اوه چقدر تنده فلفلیه؟ بعد روی چیپسو نیگا کرد گفت نه, نوشته کچاپ ! بعد با خیال راحت شروع به چیپس خوردن کرد و به این ترتیب چیپس دیگر تند نبود! فک و فامیله داریم؟

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, ] [ 22:47 ] [ Lovely girl ] [ ]
جملات طنز پـَـ نه پَــ سری جدید !!

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟

میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

 

نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!

به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!

[ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:20 ] [ Lovely girl ] [ ]
مامان من زنم یا مرد؟ (طنز)

خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید .

دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟

من : زنم دیگه پس چی ام ؟

دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟

من : نه مامانی بابا مرده .

دخترم : راست میگی مامان ؟

من : آره چطور مگه ؟

دخترم : هیچی مامان ! دیگه كی زنه ؟

من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ

دخترم : دایی سعید هم زنه ؟

من : نه اون مرده !

دخترم : از كجا فهمیدی زنی ؟

من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .

دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات؟

من : از اینكه خوشگلم ،

دخترم : یعنی هر كی خوشگل بود زنه‌ ؟

من : اره دخترم

دخترم : بابا از كجا فهمید مرده

من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد
خوشگل نیست مرده !

دخترم : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟

من : آره تقریبا .

دخترم : ولی بابایی كه از تو خوشگل تره

من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت كجاش از من خوشگل تره ؟

دخترم : چشاش

من : یعنی من زشتم مامان ؟

دخترم : آره

من : مرسی

دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !!

من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست

دخترم : چی اون حرفه كه الان گفتی چی بود

من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه

دخترم : مامان من مردم

من : نه تو زنی

دخترم : یعنی منم زشتم

من : نه مامان كی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان كودكی

دخترم : یعنی من زن نیستم ؟

من : چرا جنسیتت زنه ولی الان كودكی

دخترم : یعنی چی ؟

من : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن كه توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص
میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه .

دخترم : یعنی منم مامانم ؟

من : اره دیگه تو هم مامان عروسكهاتی

دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟

من : خوب تو هم یه مامان واقعی كوچولو برای عروسكهات هستی دیگه

دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟

من : تو كودكی

دخترم : كی زن میشم ؟

من : بزرگ شدی

دخترم : مامان من نفهمیدم كیا زنن ؟

من : ببین یه جور دیگه میگم . كی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی

دخترم : بابا

من : بابات كی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!!

دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه

من : نه الان رو نمی گم ، كوچولو بودی ؟

دخترم : نمی دونم

من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه

دخترم : كی؟

من : ای بابا ولش كن ، بین مامان ، زنها سینه دارن كه باهاش به بچه ها شیر میدن
، ولی مردا ندارن

دخترم : خب بابا هم سینه داره

من : اره داره ولی باهاش شیر نمی ده !! فهمیدی

دخترم : خوب منم سینه دارم ولی شیر نمی دم پس مردم .

من : ای بابا ببین مامان جون خودت كه بزرگ بشی كم كم می فهمی .

دخترم : الان می خوام بفهمم .

من : خوب هر كی روسری سرش كنه زنه هر كی نكنه مرده

دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارك زن میشی

من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟

دخترم : مامانم

من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن

دخترم : آهان فهمیدم .

من : خدا خیرت بده كه فهمیدی ، برو با عروسكهات بازی كن

 


****

نیم ساعت بعد

دخترم : مامان یه سوال بپرسم

من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها

دخترم : در مورد ماهی قرمزه است .

من : خوب بپرس

دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟!!

[ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:10 ] [ Lovely girl ] [ ]
پـَـَـ نــه پـَـَــــ به سبک سرشماری (طنز)

 

مامور بنده خدا آمده دم در سوالهایی میکنه که جواب همشون میتونست یه «پ نه پ» توپ باشه. نمونه ای از سوالهایی که ازم پرسید رو براتون مینویسم که ببینید حق با من بود یا نه. بعد ببینید


من چه حرصی خوردم که نمیتونستم این «پ نه پ»ها رو بهش بگم و مجبور بودم جوابهای احمقانه به سوالهای احمقانه بدم. موقعیت خونه ام رو میگم که بتونین تصور کنین. طبقه پنجم یک برج 15 طبقه.
مامور سرشماری: منزل شما به آب لوله کشی مجهز هست؟


من: «پ نه پ»، چاه داریم توی زیرزمین با دلو آب میکشیم میاریم بالا.


مامور سرشماری: این که توی قسمت فرزند نوشتین دخترتونه؟


من: «پ نه پ»، دختر همسایمونه، من چون عقده بابا بودن دارم، روزا میاد اینجا من ادای باباشو در میارم.


مامور سرشماری: آیا شما شهرنشین هستین؟


من: «پ نه پ»، اینجا برره ست، ما تابلوش رو عوض کردیم گذاشتیم الهیه.


مامور سرشماری: سرویس بهداشتی داخل منزل هست؟


من: «پ نه پ» هر کی هرجا دلش خواست خودش رو ول میکنه


مامور سرشماری: پنجره نورگیر داخل منزل هست؟


من: «پ نه پ»، تمامش رو گل گرفتیم که خودمون رو آماده کنیم واسه خواب زمستانی


مامور سرشماری: سند منزلتون مسکونیه؟


من: «پ نه پ» تجاریه، منتها ما چون بعضی از اعضای نداشته مان خل هستش، ازش مسکونی استفاده میکنیم.


مامور سرشماری: آیا منزل شما مجهز به سیستم سرمایشی، گرمایشی هست؟


من: «پ نه پ»، هم دیگر رو موقع گرما فوت میکنیم موقع سرما ها میکنیم


مامور سرشماری: منزل شما اتاق خواب دارد؟


من: «پ نه پ» ما از اونجایی که مرتاضیم، شبا روی نرده تراس میخوابیم.


مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟


من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن

 

[ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:4 ] [ Lovely girl ] [ ]
مجموعه جملات طنز و خنده دار !!

مردمی که بیشتر ورزش میکنند ، بیشتر عمر میکنند ....

اما چند سال بیشتر را در باشگاه عرق میریزند !

.

.

.

مطالب خنده دار

یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادم

و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا.اونم قبول کرد و رفت !

.

.

.

یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی‌ است که نمی‌دانید

در شیشه‌ای مقابل‌تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!

.

.

.

طنز نوشته های خنده دار

دوست عزیز، در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید !
مچکرم ...!

.

.

.

بعضی وقتا شنیدن یه
" بگو ببینم چه مرگته "
از یه رفیق خیلی بیشتر از حرفای کلیشه ای
"عزیزم چی شده"
بیشتر میچسبه....!

.

.

.

فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ما ایرانیا رو می آفرید دکمه Caps Lock رو فشار داده بود...

.

.

.

دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!

.

.

.

دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه... !!

.

.

.

این روزا اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن فرار کنید ، قضیه خونه تکونی جدیه

.

.

.

جملات طنز جالب

یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فک و فامیل حســـــاب باز میکردیم

امسال خیلـــی بهمون لطف کنن ماچمون میکنن...!

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی می خوایم یقه لباس یا روی سینه رو نیگاه کــنیم لب و لوچه آدم کج میشه ! همین الان امتحان اگه کن باورت نمیشه !

.

.

.

من موندم این مخترع نون تافتون چه فکری کرده این همه سوراخ گذاشته رو این نوون؟؟؟

یه لقمه درست حسابیم نمیشه گرفت همش نشت میکنه!

.

.

.

جالبترین جملات طنز کوتاه

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه "عِـه رفت رو پیغامگیرشون" و سریعاً تلفن رو قطع کنه :خخخخخ

.

.

.

قدیما یه چیپسایی بود تو شهربازی و... که هیچ نوع اسم و بسته بندی نداشت،

تو پلاستیکای شفاف و دراز میریختن و سرشو منگنه میکرد. خیلی خوشمزه بودن

۱ دونه اش می ارزید به ۱۰ تا بسته از این چیپسا که همش توش هواست !

.

.

.

بعضی‌ آهنگ‌ها هستن که گوش میدی میگی‌

"من کی‌ زندگیمو واسه این تعریف کردم که این از روش آهنگ ساخته؟؟

.

.

.

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم ....

نام مرا گذاشتند "با جنبه" ! بی آنکه بدانند؛

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود

.

.

.

والــدیــــن گـرامـــی‌ ..

اگر دخترتون هنگام خوندن اس ام اس ،یک لبخندِ احمقانه رو صورتش نقش میبنده ..
اون اس ام اس از دوست پسرشه ..
قلم پاشو میتونید خورد کنید

.

.

.

یه زمانی بهمون میگفتن "یه دقیقه از اون اینترنت لامصب بیا بیرون میخوام تلفن کنم" !!

.

.

.

.

سلامتیه پـــــت و مــــت

چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!

.

.

.

چاه مکن بهر کســـــــــــی، خستــــــــه میشی :: ضرب المثـــــــل شــــــــــیرازی

.

.

.

هنوز هستن پسرایی که میزنن بغل، از ماشین پیاده میشن، میرن جلو دختره،
چند دقیقه التماسش میکنن تا شماره‌شون رو بگیره!
نسلشون منقرض شه به حق پنج تن آل عبا

عوضش هستن پسرایی که واسه دختر می زنن کنار، دختر میاد سوار شه می گازن میرن...!
خدا نگهشون داره :دی به حق همین شب عزیز !!

.

.

.

.

ما از اون پیرمرد، پیرزنای بی آزاری میشیم که حوصله ی کسی رو سر نمیبریم !

یه لپ تاپ بهمون بدن همه چی حله ! )

.

.

.

کلاهک هسته اى ، نابودی ۲۰۱۲، زلزله ،سیل و...

هیچکدام به اندازه ۳ عدد میس کال مامانت ، ترسناک نیست !

.

.

.

انقدر بدم میاد از اینایی که توهم شدید دارن، فکر می کنن بقیه همیشه دارن چشمشون می زنن !!!!!!

.

.

.

یه مثل کامپیوتری هست که میگه :
حال ما اینــقــدرا هـم خوب نیست ، فـتـوشـاپــه !

.

.

.

این دخترایی که تا بهشون میگی سلام خانوم میگن لطفن مزاحم نشو ||
خب لامصب واسا ببین چیکار داره طرف بعد خود داف پنداری کن

.

.

.

من مسئول چیزی هستم که میگم، نه چیزی که تــــــو ازش برداشت میکنی ....!!!

.

.

.

آقای من ، خانم من ، فدات شم ، قربونت برم ، نوکرتم

دوست عزیز ! کلاس ، داشتنیه ... گذاشتنی نیست ...

.

.

.

با این گرونی گوشت ، دیگه کم کم آبگوشت تبدیل میشه به off goosht!..

.

.

.

یه ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمیگه...

همینطور فقط زل میزنه تو چشات... (۰-o)

.

.

.

در قسمتی شاعر میفرمایند: ای جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن

.

.

.

.

هموجور که نمره دلیل بر هوش نیست... سن هم دلیل بر فهم و شعور نیست !!!

.

.

.

یه مَثَل ایرانی هست که میگه
عمر دست خداست، پراید وسیله است!

.

.

.

ای خدا دمت گرم ما رو بفرست به مرحله ی بعد دیگه!! این مرحله که همش غولــــــــه!!!

.

.

.

.

یارو کتاب نوشته , چگونه ۱۲۰ سال عمر کنیم , بعد خودش تو ۶۷ سالگی مرده !!!

.

.

.

راستی
یکی از دغدغه های دوران کودکی من این بود که "نخ" وسط نبات چی کار می کنه آخه؟!

.

.

.

سلامتی اون سربازی که ۵۵ دقیقه واستاد تو صف تلفن

که ۳ دقیقــه با عشقش حرف بزنه،

ولی هرچقد زنگ زد بازم پشت‌خطی بود ...

.

.

.

.

از من به شما نصیحت:

کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه
بیشتر از همه تنهاست
اون رو تنها نذارید
چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره ...

.

.

.

یکی از ایرادای ِ موبایل اینه که وقتی ییهو قطع می کنی صدای ِ کوبیده شدنِ گوشی اون ور نمی ره...!!!
باید یه فکری کرد بالاخره...
پس این دانشمندا چی کار می کنن؟!! :دی

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیمُ برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم )))

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی با تمام احساس به یکی می گین دوسِت دارم,

اونم با تمام احساس!! می گه : me 2 !!!

.

.

.

بعضی ها شانس درِخونشونو نمیزنه
لامصب درست میزنه وسطِ پیشونیشون !

.

.

.

آیا میدانستید با همین کارتهای عضو شبکه شتاب که در دست دارید میتوانید بجای دریافت وجه نقد از این دستگاه و اون دستگاه
درزهای لپتاپتان را تمیز کنید؟!!؟
نــــــــــــــــــــه خدائیش میدونستید؟؟؟؟

.

.

.

من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند! (موقع عقب‌عقب رفتن وانت پخش میشود!)

.

.

.

کاف حرف جالبیه. وقتی به «مرد» بچسبه تحقیر می‌کنه. وقتی به «نارنج» بچسبه تخریب می‌کنه. اما وقتی به «لواش» بچسبه معجزه می‌کنه

.

.

.

به کنار من اگر می آیید ، نرم و آهسته بخوره تو سرتون ...!
همون بیاین خودش کلیه

.

.

.

یکی از کارهایی که به من اعتماد به نفس میده اینه که پسووردم رو بســـــیار سریع وارد کنم..... و درست باشـــه :دی

.

.

.

دیروز دیدم پشت یه ماشین نوشته بود:
"به هرکی که دل بستم فرداش بهم گفت شارژ داری واسم بفرستی!!"

.

.

.

یه قانونی هست که میگه :

همیشه یه آهنگ توی پِلی لیستت هست که همیشه ازش رد میشی
اما هیچ وقت پاکش نمی کنی!

.

.

.

بند انداز برقی صورت و بدن ، سنگ پا ، گل سر جادویی ، عطر جادویی گل سنجد ، ساعت LE...D ، لیزر پوینتر ، شارژر اضطراری موبایل ....
[ سایتهای ایرانی ، نتیجه ی جستجوی مقاله ]

.

.

.

یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون

تماشای پارکِ دوبل بانوان است !

.

.

.

دوستم زنگ زده میگه اس ام اس در مورد سرما خوردگی داری بهم بدی ؟!؟

من

اینترنت جهانی

.

.

.

یکی از سرگرمی های پلید من اینه که توی جمع هدفون میزارم گوشم . آهنگ پلی نمیکنم. بعد گوش میکنم ببینم بقیه راجع به من چی میگن...

امتحان کنین جواب میده )

.

.

.

وضعِ نت یه جوری شده که ،
هفت هشت تا تب باز می کنی،
بعد مثل سیخای کباب هی دونه دونه ازاون اول تاآخر بهشون
سرمیزنی ببینی درچه وضعیه،لود شده یا نه..!
والاااااا ....

.

.

.

بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن

همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان !

.

.

.

دقت کردین لب آدم هیچ وقت تبخال نمیزنه مگه این که ۲۴ ساعت بعدش عروسی یا مهمونی دعوت باشی...!

.

.

کلا هروقت عجله داشتی باشی به چراغ های قرمز میخوری
ولی اگه بخوای یه اس ام اس رو تا آخر بنویسی، همه چراغا سبز میشه !!

.

.

توجه مهم :

دخترها از آنچه در زمستان میبینید لاغرترند !

.

.

.

.

از دختره پرسیدم با کدوم Browser با اینترنت داری کار میکنی؟
سافاری؟ اکسپلورر؟ اپرا؟ فایرفاکس؟ ...
میگه با اون که اولش گوگل رو باز میکنه

.

.

.

دوغ قبول!
شیرکاکائو قبول!
آبمیوه پاکتى قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنى رو دیگه برا چى تکون میدى؟!
... ... همش همونه !!!

.

.

.

نابینا و گیلاس

نابینا: مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟
بینا : آره
نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟
بینا : تو واقعا" نابینایی ؟!
نابینا : مادرزاد!
بینا : پس چطور فهمیدی من سه تا سه تا می خورم ؟!
نابینا : واسه این که من دو تا دو تا می خورم و تو معترض نمی شی :دی

.

.

.

وقتی کباب با برنج میخوریم ۹۰%حواسمون به اینه که هر دوتاش باهم تموم شه !

.

.

.

داشتیم وسایل انباری رو مرتب می کردیم، مامانم یه مداد رنگی ۲۴ رنگِ قاب فلزی از تو یه کارتن در آورد.
زد زیر خنده گفت: می دونی چیه؟
گفتم: نه!
گفت: این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد، بهت بدم، ولی حیف که نشد.

 

.

.

دیشب که خوب می خوردین

این چی چیه آوردین !؟

گروه کُر بانوان در مراسم پاتختی ))

اینم یه مدلشه:

این چی چی بود آوردین؟
گندشو در آوردین!
دستت وبال گردنت
با این کادو آوردنت
هفت روز هفته خوردین
همینو فقط آوردین؟!!!

.

.

.

مامانم : پسرمون شام نخورد .. خاک به سرم .. حتمأ معتاد شده ..!
بابام : نه بابا حتماً بیرون یه چیزی با اون دخترا کوفت کرده ...
و هیچکس ندانست من هیچوقت کوکو سبزی دوست نداشتم !!

.

.

.

آقــا واقعـــاً مــن مــونـــدم !
جمعیـــت دختــــرا ایــنــقــــد زیـــاده .. پــس چــرا شمـــاره شــانـسـى میــگیــرى هــمـش پـســر جــواب میــــده ؟!

.

.

.

باید تو چشم اونایی که واسشون کاری میکنی اما تشکر نمیکنن زل بزنی بگی :

وظیفم نبود، لطف کردم !!

.

.

.

خداییش لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست :دی )

.

.

.

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین،گوش دادن به دروغای طرف مقابل چقدر لذت بخشه؟!

[ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:10 ] [ Lovely girl ] [ ]
تفاوت دخترا و پسرا در زمین خوردن (طنز)

پسر در حال دویدن...

زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

**************************
 

دختر در حال راه رفتن...


دوففففففف
سک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای...
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین

 

[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 22:59 ] [ Lovely girl ] [ ]
عاشقانه کوتاه و جدید گل آفتابگردان عاشق

گل آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا . ما همه‌ آفتابگردانیم.
اگر آفتابگردان‌ به‌ خاک‌ خیره‌ شود و به‌ تیرگی، دیگر آفتابگردان‌ نیست.
آفتابگردان‌ کاشف‌ معدن‌ صبح‌ است‌ و با سیاهی‌ نسبت‌ ندارد.
اینها را گل‌ آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت‌ و من‌ تماشایش‌ می‌کردم‌ که‌ خورشید کوچکی‌ بود در زمین‌ و هر گلبرگش‌ شعله‌ای‌ بود و دایره‌ای‌ داغ‌ در دلش‌ می‌سوخت.
آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت: وقتی‌ دهقان‌ بذر آفتابگردان‌ را می‌کارد، مطمئن‌ است‌ که‌ او خورشید را پیدا خواهد کرد.
آفتابگردان‌ هیچ‌ وقت‌ چیزی‌ را با خورشید اشتباه‌ نمی‌گیرد؛ اما انسان‌ همه‌ چیز را با خدا اشتباه‌ می‌گیرد.
آفتابگردان‌ راهش‌ را بلد است‌ و کارش‌ را می‌داند. او جز دوست‌ داشتن‌ آفتاب‌ و فهمیدن‌ خورشید، کاری‌ ندارد.
او همه‌ زندگی‌اش‌ را وقف‌ نور می‌کند، در نور به‌ دنیا می‌آید و در نور می‌میرد. نور می‌خورد و نور می‌زاید.
دلخوشی‌ آفتابگردان‌ تنها آفتاب‌ است.
آفتابگردان‌ با آفتاب‌ آمیخته‌ است‌ و انسان‌ با خدا.
بدون‌ آفتاب، آفتابگردان‌ می‌میرد؛ بدون‌ خدا، انسان.
آفتابگردان‌ گفت: روزی‌ که‌ آفتابگردان‌ به‌ آفتاب‌ بپیوندد، دیگر آفتابگردانی‌ نخواهد ماند و روزی‌ که‌ تو به‌ خدا برسی، دیگر «تویی» نمی‌ماند.
و گفت‌ من‌ فاصله‌هایم‌ را با نور پر می‌کنم، تو فاصله‌ها را چگونه‌ پُر می‌کنی؟ آفتابگردان‌ این‌ را گفت‌ و خاموش‌ شد.
گفت‌وگوی‌ من‌ و آفتابگردان‌ ناتمام‌ ماند.
زیرا که‌ او در آفتاب‌ غرق‌ شده‌ بود.
جلو رفتم‌ بوییدمش، بوی‌ خورشید می‌داد.
تب‌ داشت‌ و عاشق‌ بود.
خداحافظی‌ کردم، داشتم‌ می‌رفتم‌ که‌ نسیمی‌ رد شد و گفت: نام‌ آفتابگردان‌ همه‌ را به‌ یاد آفتاب‌ می‌اندازد، نام‌ انسان‌ آیا کسی‌ را به‌ یاد خدا خواهد انداخت؟
آن‌ وقت‌ بود که‌ شرمنده‌ از خدا رو به‌ آفتاب‌ گریستم
  •  

[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 22:50 ] [ Lovely girl ] [ ]
بس شنیدم داستان بی کسی

 

بس شنیدم داستان بی کسی
بس شنیدم قصه ی دلواپسی
قصه ی عشق از زبان هر کسی
گفته اندازمی حکایت ها بسی
حال بشنوازمن این افسانه را
داستان این دل دیوانه را
چشم هایش بویی از نیرنگ داشت
دل.دریغاسینه ای از سنگ داشت
بادم انگارقصدجنگ داشت
گویی ازبامن نشستن ننگ داشت
لیک باعاشق نشستن عار داشت
کاراو آتش زدن من سوختن
دردل شب چشم بردردوختن
من خریرارناز.او نفروختن
بازآتش دردلم افروختن
سوختن در عشق راازبرشدیم
آتشی بودیم وخاکسترشدیم
ازغم این عشق مردن باک نیست
خون دل هرلحظه خوردن باک نیست
آه می ترسم شبی رسواشوم
بدترازرسواییم تنهاشوم
وای از این صدآه واز آن کمند
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
برچنین نامهربانی دل مبند
دوستان گفتندودل نشنیدپند
خانه ای ویران تراز ویرانه ام
من حقیقت نیستم افسانه ام
گرچه سوزدپرولی پروانه ام
فاش میگویم که من دیوانه ام
تابه کی آخرچنین دیوانگی
پیلگی بهتر ازاین پروانگی
گفتمش آرام جانی گفت نه
گفتمش شیرین زبانی گفت نه
گفتمش نامهربانی گفت نه
می شودیک شب بمانی گفت نه
دل شبی دورازخیالش سرنکر
گفتمش افسوس اوباورنکرد
خودنمی دام خدایا چیستم
یک نفربامن بگویدکیستم
بس کشیدم آه ازدل بردنش
آه اگرآهم بگیرد دامنش
باتمام بی کسی هاساختم
وای برمن ساده بودم باختم
دل سپردن دست او دیوانگی است
آه غیرازمن کسی دیوانه نیست
گریه کردن تاسحرکارمن است
شاهدمن چشم بیمارمن است
فکرکردم که اویارمن است
نه.فقط درفکرآزارمن است
نیش ازعشق تنهاخواهش است
دوتت دارم دروغی فاهش است
یک شبه آمدزیرورویم کردورفت
بغض تلخی درگلویم کردورفت
مذهب او هرچه بادابادبود
خوش به حالش کین قدرآزادبود
بی نیازازمستی می شادبود
چشم هایش مست مادرزاد بود
یک شبه ازقوم سیرم کردورفت

من جوان بودم پیرم کردو رفت............!

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 1:20 ] [ Lovely girl ] [ ]
دخترزشت

خدایا بشکن این آینه ها را که من از دیدن آینه سیرم

مراروی خوشی از زندگی نیست

                                ولی از زنده ماندن نا گریزم

از آن روزی که دانستم سخن چیست

                              همه گفتند این دختر چه زشت است

کدامین مرد او را می پسندد؟

                             دریغا دختری بی سرنوشت است

چو در آینه بینم روی خود را

                            درآید ازدلم غم با سیاهی

سیه روزی نصیبم کردی اما

                            نبخشیدی مرا چشم سیاهی

به هر جا پانهم از شومی بخت

                           نگاه دلنوازی سوی من نیست

از این دلها که بخشیدی به مردم

                           یکی در حلقه ی گیسوی من نیست

مرا دل هست اما دلبری نیست

                           تنم دادی ولی جانم ندادی

به من حال پریشان دادی اما

                              سر زلف پریشانم ندادی

به هرجا ماهرویان رخ نمودند

                          نبردم توشه ای جز شرمساری

خزیدم گوشه ای سر در گریبان

                          به در گاه تو نالیدم به زاری

چو رخ پوشم زبزم خوبرویان

                          همه گوینداو مردم گریز است

نمی دانند زین درد گرانبار

                           فضای سینه ی من ناله خیز است

به هرجا ومکانی حلقه بستند

                        نگینش دختری ناز آفرین بود

زشرم روی نازیبا درآن جمع

                        سرمن لحضله ای بر آستین بود

چو مادربیندم درخلوت غم

                       زراه مهربانی می نوازد

ولی چشم غم آلودش گواه هست

                      که در اندوه دخترمی گدازد

به بام آفرینش جغد کورم.که در ویرانه هم نا آشنایم.

نه آهنگی مرا تا نغمه خوانم.نه روشن دیده ای تا پر گشایم.

خدایا بشکن این اینه ها را که من از دیدن آینه سیرم

مرا روی خوشی از زندگی نیست

                       ولی از زنده ماندن نا گریزم

ازآن روزی که دانستم سخن چیست

                      همه گفتند این دختر چه زشت است

کدامین مرد او را می پسندد؟

                        خدایا خطا گفتم ببخشای

تو بر من سینه ای بی کینه دادی

                         مرا همراه رویی ناخوشایند

ولی روشن تر از آینه دادی

                        مرا صورت پرستان خوار دانند

ولی سیرت پرستان می ستایند

                         به بزم پاک جانان چون نهم پای

در دل را به رویم می گشایند

                         میان صورت سیرت خدایا

دل زیبا به از رخسار زیباست

                          بپاس سیرت زیبا کریما

دلم بر زشتی صورت شکیباست

 

 

 

[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:34 ] [ Lovely girl ] [ ]
ندای خدا
شب هنگام بود.هوا سردو مه آلود.کوهنوردی درهنگام گذر از پرت گاهی

ناگهان سنگ ها در زیر پایش لغزید.واو از پرت گاه به پایین سقوط کرد اما

 کوه نورد در هنگام پرت شدن سخره ای را گرفت .از شدت سرمای آن

شب کوه نورد لرزید ودر آن لحظه به فکر چاره افتاد واز خداوند درخواست

کمک کرد وخداوند باندایی به او گفت:دستت را رها کن.کوهنورد ترسید و

 گفت:خدایا اگر من دستم را رها کنم می میرم.او چند بار از خدا

درخواست کمک کرد اما همان جواب را شنید.فردا صبح در روز نامه ها

ومجله ها چاپ شد که کوهنوردی درارتفاع یک متری از سطح جان خود

را از دست داده.

[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:3 ] [ Lovely girl ] [ ]
الهه ی ناز

 

بازای الهه ی ناز
بادل من بساز
کین غم جانگداز
برود ز برم
گردل من نیاسود
از گنه توبود
بیاتاز سر
گنهت گذرم
بازمیکنم دست یاری به سویت دراز
بیاتاغم خودرابارازونیاز
زخاطرببرم
گرنکندتیرخشمت دلم راهدف
بخداهمچن مرغ پرشوروشعف
بسویت بپرم
آنکه اوبه غمت دل بنددچون من کیست
نازتو بیش از این بهرچیست
تو الهه ی نازی دربزمم بنشین
من توراوفادارم بیاکه جزاین نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
بخدااگرازمن نگیری خبر

نیابی اثرم

[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:26 ] [ Lovely girl ] [ ]
یاعلی

 

دلا باید به هردم یاعلی گفت
                                   نه هردلم بل دمادم یاعلی گفت
به صدق دل همیشه یاداوکرد  
                               به هرپیچ وبه هرخم یاعلی گفت
زلیلی شنیدم یاعلی گفت  
                                       به مجنونی رسیدم یاعلی گفت
مگراین وادی دارالجنون است 
                                  که هردیوانه دیدم یاعلی گفت
نسیمی غنچه ای رابازمیکرد  
                               به گوش غنچه کم کم یاعلی گفت
چمن باریزش باران رحمت  
                                     دعایی کردواوهم یاعلی گفت
 
یقین پروردگارآفرینش
                                            به موجودات عالم یاعلی گفت
دمیکه روح درآدم دمیدند
                                           زجابرخاست آدم یاعلی گفت
چون نوح ازموج طوفان ایمنی خواست 
                                  توسل جست وهردم یاعلی گفت
زبطن حوت یونس گشت آزاد 
                                       زبس درظلمت یم یلعلی گفت
شدآتش برخلیل الله گلستان 
                                          چوباایمان محکم یاعلی گفت
عصادردست موسی اژدهاشد  
                                         کلیم آنجامسلم یاعلی گفت
نمی شدزنده جان مرده هرگز 
                                    یقین عیسی بن مریم یاعلی گفت
رسوالله شنیدازپرده غیب  
                                              ندایی آمدآنهم یاعلی گفت
نزول وحی چون فرمودسبحان 
                               ملک دراولین دم یاعلی گفت
علی درکعبه بردوش پیمبر 
                                          قدمبنهادآندم یاعلی گفت
مگرخیبرزجایش کنده میشد
                                   یقین آنجاعلی هم یاعلی گفت
به فرقش کی اثرمیکردشمشیر
                                گمانم ابن ملجم هم یاعلی گفت
 
 
 
 
 
 
 
 
[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:دل برتونهم که راحت جان منی ورزانکه دل ازتوبرکنم برکه نهم, ] [ 14:14 ] [ Lovely girl ] [ ]
گفتم

گفتم فراموشم نکن ، گفتی تو در یادی مگر

گفتم که ویرانم مکن ، گفتی تو آبادی مگر

گفتم بدون در دام تو من زندگی را چون کنم

گفتی که از پیشم برو ، از من تو آزادی دگر

گفتم که بی تو ، غم شده در باورم در خاطرم

گفتی که از روز ازل ، آیا تو دل شادی مگر

گفتم بیا با دل بساز ، با روح من شو همنوا

گفتی که از من نشنوی ، آهنگ دمسازی دگر

گفتم که جز تو نشنوم ، صوت و نوای بهتری

گفتی سخن کوتاه کن ، باشد تو را سازی دگر

 

[ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, ] [ 17:35 ] [ Lovely girl ] [ ]
...........

زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

 

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غزق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:43 ] [ Lovely girl ] [ ]
دلم گرفته

 

امشب دلم گرفته امشب می خوام بنویسم می خوام بگم می خوام حرفهایی که تو دلم عقده شده بگم ولی نمی دونم از کجا بگم و چه جوری بگم از نامردی روزگار بگم یا از بخت و اقبال بد خودم بگم یا ... کاش ما آدمها انقدر انصاف داشتیم تا زود قضاوت نکنیم و به طرف مقابلمون یه فرصت می دادیم تا بتونه حرف خودشو بزنه چرا ما همه اش فکر می کنیم کار خودمون درسته و کار بقیه اشتباه ! چرا نباید کمی از غرورمون کم کنیم و قبول کنیم که ما هم بعضی وقتا اشتباه می کنیم چرا وقتی عصبی می شیم تمام پل های پشت سرمونو خراب می کنیم و دیگه راه بازگشتی برای خودمون نمی ذاریم و باعث بشیم که هم زندگی خودمون و هم زندگی کسی که دوستش داریم نابود بشه . چرا باید بعضی وقتا به کسایی اطمینان کنیم که به ظاهر دوستمون هستن ولی در باطن دارن زندگیمونو خراب می کنن ولی ما فکر می کنیم تمام حرفهاشون به صلاح خودمونه و این اطمینان کاذب باعث بشه که کسی رو که زمانی دوست داشتیمو از دست بدیم و زندگی اونو تباه کنیم و بریم دنبال کسه دیگه ای این واقعا انصافه؟ دنیای ما آدمها رو مشغول ساخته تا بتونیم اینقدر در حق هم بی مرفتی کنیم که بتونیم میزان انسانیت خودمون رو ثابت کنیم ولی حیف که اینقدر فهم ما کم هست که انسانیت را در همین می بینیم و لذت محبت عمیق را با محبت به وسعت نور خوشید را با محبت تاریکی مثل نور ماه عوض می کنیم ولی نمی دونیم که یه روز مشتی خاک تیره و خشن مارو در آغوش می گیرد و این آغوش گرم زود گذر را از یاد می بریم و باید یا دستانی که هر ساعت گرمی یک به ظاهر انسان را لمس می کرد با سردی مشتی خاک که مارا پناه داده عوض کنیم . اینا حرف های دلم بود که مدتی بود توی دلم سنگی می کرد . این حرفارو واسه کسی نوشتم که امیدوارم یه روزی گذرش توی وبلاگ من بخوره و بدونه چه کرده با دل من . امیدوارم درک کنه ! و امیدوارم یه روزی هم درک کنه که من ...

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:2 ] [ Lovely girl ] [ ]
تورا دوست دارم اگر........

 

 



عشق را دوست دارم اگر معشوقه ام تو باشی ، عشق را دوست دارم اگر از روی ترحم نباشد

تو را دوست دارم اگر برای من باشی.اما خودم را دوست ندارم زیرا بی تو ناقص و ناتوانم

ناتوانی من تنها زمانی تمام میشود که نیمه گمشده ام را در کنار خودم احساس کنم .زمانی میتوانم از خوشحالی پر بکشم به آسمان که امیدم برای پرواز تو باشی و بس

پر پرواز من مهربانی توست ، امید پرواز من رسیدن به توست ،

 



[ پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:, ] [ 14:40 ] [ Lovely girl ] [ ]
لالا یی

 

لالا لالا گل دشتی همه رفتن تو برگشتی
خداونداتوپیرش کن خط قرآن نصیبش کن
لالا لالا گلم باشی بزرگ شی هم دمم باشی
کلام الله تو پیرش کن زیارت ها نصیبش کن
لالا لالا گل آبی همه خوابن توبیداری
بخواب عمرم که من امشب نه امشب بلکه هرشب
به پاس یادتوتاصبح نمی خوابم بخواب عمرم
خداونداتوغفاری همه خستن توخوشحالی
به حق این دل شادت عزیزم رانرنجانی
لالا لالا گل زردم نبینم من داغ این عشقم
خداونداتوستاری همه خوابن تو بیداری
بحق خواب وبیداری عزیزم رانگه داری
[ پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:, ] [ 13:45 ] [ Lovely girl ] [ ]
دنگ ...

 

 

دنگ...، دنگ ....


ساعت گیج زمان در شب عمر


می زند پی در پی  زنگ.

 

زهر این فکر که این دم گذر است

 

می شود نقش به دیوار رگ هستی من.

 

لحظه ام پر شده از لذت

 

یا به زنگار غمی آلوده است.

 

لیک چون باید این دم گذرد،

 

پس اگر می گریم 

 

گریه ام بی ثمر است.

 

و اگر می خندم

 

خنده ام بیهوده است.

دنگ...، دنگ ....

 

لحظه ها می گذرد.

 

آنچه بگذشت ، نمی آید باز.

 

قصه ای هست که هرگز دیگر

 

نتواند شد آغاز.

 

مثل این است که یک پرسش بی پاسخ

 

بر لب سر زمان ماسیده است.

 

تند برمی خیزم

 

تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز

 

رنگ لذت دارد ، آویزم،

 

آنچه می ماند از این جهد به جای :

 

خنده لحظه پنهان شده از چشمانم.

 

و آنچه بر پیکر او می ماند:

 

نقش انگشتانم.

دنگ...

 

فرصتی از کف رفت.

 

قصه ای گشت تمام.

 

لحظه باید پی لحظه گذرد

 

تا که جان گیرد در فکر دوام،

 

این دوامی که درون رگ من ریخته زهر،

 

وا رهاینده از اندیشه من رشته حال 

 

وز رهی دور و دراز

 

داده پیوندم با فکر زوال.

پرده ای می گذرد،

 

پرده ای می آید:

 

می رود نقش پی نقش دگر،

 

رنگ می لغزد بر رنگ.

 

ساعت گیج زمان در شب عمر

 

می زند پی در پی زنگ :

 

دنگ...، دنگ ....

 

دنگ...

 

[ شنبه 21 خرداد 1390برچسب:, ] [ 13:25 ] [ Lovely girl ] [ ]
دلم برات تنگ شذه

 

آره، دلم برات تنگ شذه
امشب خیلی احساس سرما وتنهایی می کنم
 عزیزم تو خیلی از من دوری
و فاصله بین ما بیشتر و بیشتر میشه
ای کاش صدای منو میشنیدی وقتی میگفتم
 دلم برات تنگه
آه، عزیزم از وقتی که رفتی
 دلم برات تنگه
و هر روز و هر روز دلم بیشتر برات تنگ میشه
بهم بگو که آیا تو هم به من فکر می کنی؟
چون من هر لحظه به یادتم
آه، هنوز مایلها از هم دوریم
و تا روز مرگم نمیخوام حتی یک لحظه هم (برای رسیدن به تو) دست بکشم
ای کاش میشنیدی وقتی می گفتم
 دلم برات تنگه
و هر روز و هر روز دلم بیشتر برات تنگ میشه
[ پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 18:44 ] [ Lovely girl ] [ ]
من همون......

من همون سنگ به دستم ،ولی دستامو ندیدی

من همون نخورده مستم ،رنگ چشمامو ندیدی

من نبودم اهل موندن ،کوله بارم رو ندیدی

چشم عاشقا چه کوره ،دل سنگمم ندیدی

تو نخواستی که ببینی حجم سنگین غرورم

نمی تونستی ببینی از تو من یه لحظه دورم

با تموم خستگیهام با همه دل بستگی هام

حرف آخرم رو گفتم . . .نشنیدی حرفمو انگار

انگاری چیزی نگفتم .

 

[ شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 17:6 ] [ Lovely girl ] [ ]
تازه ترین زخم

تازه ترین زخم دلم قصه رفتن تو* این روزا هر جا که میرم حرف شکستن تو مثل یه اینه سوت و کور شکستی و رها شدم*تبر شدم شکستمت اگر چه بی خدا شدم حیف روزایه رفته که بخاطرش خطر کنم *حیف روزایه مونده که قراره بی تو سر کنم خدا کنه تموم بشه قصه ی تلخ رفتنت*بیایو از یادم بره روزایی که شکستمت تو سهم من نبودیو به قصه ها سپردمت*ولی به عشقــمون قصم که تا خدا می بردمت

 

 

[ شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 16:58 ] [ Lovely girl ] [ ]
دلم

دلم سخت امشب برايت گريست
نه بر تو.
 كه امشب به خود ميگريست

دلم باز امشب تو را ياد كرد
كه نه! يك دمي ازخودش ياد كر
د
دمي ديد خود را كه تنها شده...

بدون تو اكنون چه رسوا شده
در آن لحظه در خود چنان او شكست

كه تا صبح بايد كنارش نشست!!

نا مرديه كه كنار باد تو تا صبح نشينم

اخه اين غم همه چيز منه

 

[ شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 16:21 ] [ Lovely girl ] [ ]
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ